آشنایی نقش مربیان شخصی در دنیای فوتبال
تعداد بازدید : 22
انیشتین مهمتر است یا کرایف؟
قسمت دوم
جیدون سانچو، کریستیانو رونالدو و مربیهای شخصی: چرا تمرینات تک به تک و حضور مربیان خاص در حال افزایش است؟ روز به روز باشگاههای زیادی مربیان شخصی را منصوب میکنند اما چرا آنها این کار را میکنند و سوال اصلی اینکه این مربیان در واقع چه میکنند؟ در چاپ روز گذشته روزنامه خراسان ورزشی خواندید که آدام بات خبرنگار اسکایاسپورتس، به سراغ ریس کار از آکادمی شفیلدیونایتد و لوئیس لنکستر، مربی سابق در آکادمی واتفورد رفت تا درخصوص اهمیت و نقش این مربیان سوال کند. این دو مربی از اهمیتهای حضور چنین افرادی در آکادمی باشگاهها برای معرفی استعدادهای برتر به باشگاهها و تیم بزرگسالان صحبت کردند که ادامه این گزارش را میخوانید.
شما همیشه باید کار کنید
برای کار، این فرآیند طی روزهای طولانیتری شکل میگرفت. جلسات فردی در سال هفت و نیم صبح است. تمرینات بازیکنان زیر 23 سال در ساعت 10:30 صبح برگزار میشود و من بخشی از آن تمرین را آزاد میکنم. در تمرین اصلی یک یا دو بازیکن را انتخاب میکنم. هر زمانیکه استراحت وجود داشته باشد، از آنها میپرسم که آنها چه دلیل برای انجام کارهای خود داشتهاند و اینکه آیا آنها میتوانند آن را به شکل دیگری تصور کنند یا خیر. بنابراین آنها دایما بازخورد میگیرند. بازیکنان میخواهند بهتر شوند. اما این شما را به عنوان مربی به چالش میکشد زیرا شما به یک تیم نمیچسبید، شما همیشه کار میکنید. ما در بین دانشآموزان مدرسه ملی انگلیس یک زن و شوهر داریم و بنابراین من با آنها همکاری میکنم. من یک مدافع بودم بنابراین مجبور شدم تا با مهاجمان خود، موارد مورد نیاز مهاجمان را با جزییات کامل مطالعه کنم تا بتوانم با مهاجمان خود کار کنم زیرا در غیر این صورت آنچه من ارائه میدهم معنایی نخواهد داشت. بعدازظهر ممکن است یک جلسه دوتایی برگزار شود که من هافبکها را بردارم و بر روی آن روابط کار کنم. اگر اینطور نباشد من فیلمهای تمرینات یک به یک را مشاهده میکنم. نیازی نیست شما به عنوان یک بازیکن حتما در زمین مسابقه باشید تا یک بازیکن بهتر شوید. شما خیلی از مواقع میتوانید درباره آن صحبت کنید. موردی که دستکم گرفته میشود. همیشه یک نکتهای وجود دارد که باید روی آن کار کنید. شما فقط باید به کریستیانو رونالدو و ماجراجویی او برای دیدن مزایای تمرین مداوم توجه کنید. او درکنار مربیان شخصی قرار میگرفت و به صورت انفرادی تمرین میکرد. این همان کار است که او را به جاییکه اکنون در آن حضور دارد، رسانده است. اگر شما رونالدو نیستید، چرا نباید روی آن کار کنید؟ مثال رونالدو جالبتوجه است زیرا بیشتر کارها و تمرینات یک به یک او در منچستریونایتد با رنه مولناشتاین، مربی مهارتهای هلندی این باشگاه انجام شده است. مولناشتاین یک مدافع سرسخت روش مربیگری کورور بود - به نام ویل کورور، هموطن او، که به عنوان آلبرت انیشتین فوتبال شناخته شد. کورور که در سال 1974 مربی فاینورد بود و به عنوان قهرمانی اردویژه هم دست یافته بود، از گذشته بازیکنان بزرگ را مورد مطالعه قرار میداد و به این نتیجه رسید که آنچه آنها را از بقیه بهتر میکند، مهارتهای آنها با توپ است. کورور معتقد بود که بازیکنان با همین مهارتها میتوانند و باید بر اساس خلاقیت فردی زیرنظر مربیان شخصی مربیگری شوند. کورور عقیده داشت: «موفقیت هر سیستم تیمی، تاکتیکی یا شکل گیری درنهایت به کیفیت مهارتهای بازیکنانهای خلاق بستگی دارد و این باید رویکرد را دیکته کند.» نقش مولناشتاین در منچستریونایتد تغییر کرد تا بهطور خاص روی این تمرین یک به یک تمرکز شود. جلسات دریبل با بازیکنانی که به آن نیاز داشتند. ساعات کار در یک نوبت خاص. او از طریق اهداف فردی با رونالدو صحبت میکرد. این فداکاری به روش کورور یکی از اصلیترین عوامل سرالکس فرگوسن است که مولناشتاین را در وهله اول به باشگاه منتقل میکند. او یک تحسین دیرینه را به دنبال خودش خواهد داشت. فرگوسن در سال 2006 توضیح داده بود: «یکی از دلایلی که ما رنه را استخدام کردیم، به دلیل دانش و تجربه او در متد کورور بود. هدف این بود که توانایی فنی همه بچههای جوان را بهبود ببخشیم و البته ویل کورور تاثیر فوقالعادهای روی رنه داشت و من کاملا از آن آگاه بودم. این از نظر من خوب بود. من هم از زمانیکه سالها پیش مدیر و سرمربی آبردین بودم، از آن استفاده کردم. من فکر کردم آن زمان بسیار مهم است و فکر میکنم اکنون حتی از اهمیت بیشتری هم برخوردار است. این یک راه عالی برای بهبود مهارتهاست و برای همه بازیکنان نه تنها بازیکنان جوان لازم است.»
فلسفه کورور
فرگوسن هوادار این سبک مربیگری بود اما سایر چهرههای تاثیرگذار آنقدر آن را قبول نداشتند که مهمترین آنها فدراسیون فوتبال هلند بود. همانطور که فونس فندنبراند اظهار داشت: «فدراسیون فوتبال هلند از نظر ویل کورور و رنه مولناشتاین آموزش مهارت را درنظر نگرفته است. این نوع آموزش مهارتها همیشه به عنوان میوه ممنوعه دیده میشود.» به دلیل اینکه مستقیما با نظرات رینوس میشل مخالف بودند، روشهای کورور به ویژه در هلند بحثبرانگیز بود، یک مربی اسطورهای درکنار یوهان کرایف که نظریه توتال فوتبال را در آن کشور مطرح کرده بود. میشل و کرایف برای یک بازیکن ارزش قائل بودند اما در کل متن. از نظر میشل این مخالف اخلاق او بود. افراد بخشی از کل بودند. این یک نکته منصفانه است و به وضوح فوتبال همچنان یک ورزش تیمی است. همانطور که توسط گفتا برسر، مدیر آکادمی در باشگاه گرافشاپ توضیح داد نتیجه نگرش کورور به عنوان تابو در نظر گرفته شد که مربیگری مهارت و مربی شخصی تبدیل به یک موضوع تقسیمکننده در محافل مربیگری میشد.
تجربه امروز هلندیها
برسر به اسکای اسپورت گفت: «من حتم دارم که چنین چیزی در هلند فراموش شده است. ویل کورور توسط فدراسیون ما کاملا نفرین شد، آنها کاملا او را انکار کردند و این احمقانه بود. اگر امروز به جهان نگاه کنید، بچهها دیگر در خارج از خانه بازی نمیکنند، بنابراین پیشرفت فنی بچههای ما در خیابانها متوقف شده است. ما باید به آنها فرصتی دهیم که به صورت جداگانه توسعه یابند و به همین دلیل شما به متخصصانی برای انجام این کار احتیاج دارید. من وقتی کوچک بودم در خیابانها بازی میکردم و میدیدم یک کودک بزرگتر بچهای را با تو سر توپ از میان برداشت و این همان کاری است که من میخواستم انجام دهم، بنابراین برای بهدست آوردن آن مهارت، تمرین در حیاط خانه را شروع کردم. اگر بچهها خارج از خانه بازی نمیکنند، دیگر آن نمونه را ندارند، بنابراین ما باید در جلسات آموزشی به آن مثال و آن فرصت را بدهیم.»