چند نقل قول به یادماندنی از کارلوس توز
تعداد بازدید : 41
فرگوسن فکر میکرد نخست وزیر انگلیس است!
آپاچی در یک محله محروم بزرگ شد. در آنجا زندگی کردن را یاد گرفت البته بهتر است بگوییم زنده ماندن را آموخت. او در میان مردم رشد کرد، از آنها چیزهایی یاد گرفت و هرگز آنها را از یاد نبرد. کارلوس توز یکی از مشهورترین و عجیبترین مهاجمان یک دهه اخیر دنیای فوتبال بود. شخصیت قوی و رک توز موجب شد جنجالهایی به راه اندازد که برخی از آنها هم سرگرمکننده هستند و داستان زندگی این یاغی آرژانتینی قطعا با بیان خاطرات خودش جذابتر است: «من در خیابان آموزش دیدم نه مدرسه. بخش بزرگی که از من یک آپاچی قوی ساخت به این موضوع برمیگردد. ما چیزی برای خوردن نداشتیم اما هر کسی که با ما زندگی میکرد به ما نان، سیبزمینی و... میداد. هر چقدر هم که کم بود آن را تقسیم میکرد.»
شروع عجیب
توز زمانی که در دستشویی بود متوجه شد میتواند برای نخستین بار با پیراهن بوکاجونیورز بازی کند. این اتفاق در 21 اکتبر ۲۰۰۱ رخ داد و او تنها ۱۷ سال داشت: «روزی که من نخستین بازیام را انجام دادم در کوردوبا بودیم. بیانچی هنوز ترکیب تیم را مشخص نکرده بود و ما به ورزشگاه رسیدیم. اولین کاری که کردم این بود که به دستشویی بروم. زمانی که در آنجا بودم کارلوس کنار من ایستاد و گفت که بازی خواهی کرد.»
مردسالاری
مهاجم سابق کورینتیانس پس از بازی برابر سائوپائولو جملهای را بر زبان آورد که به مردسالاری متهم شد. این کلمات به آناپائولا داولیویرا و ماریا الیسا باربوسا که به عنوان کمکداوران ادیلسون پریرا دکاروالیو کار میکردند مربوط میشد: «یک بازی کلاسیک مانند این دیدار نمیتواند 2 داور زن داشته باشد. بیاحترامی به زنان نباشد اما چنین مسابقهای باید توسط مردان داوری شود.»
رانندگی بدون گواهینامه
توز در سال ۲۰۱۳ زمانی که در شهر منچستر بدون گواهینامه رانندگی میکرد دستگیر شد. این بازیکن که پشت فرمان پورشه خود بود گواهینامه باطلشده همراه داشت. او پیش از این 2 بار به خاطر سرعت بالا جریمه شده بود و به همین خاطر گواهینامهاش معتبر نبود: «متوجه شدم که اسطوره کسی نیستم و گاهی اوقات ما بازیکنان این موضوع را باور نمیکنیم. بد رانندگی میکردم و تصور میکردم هیچ اتفاقی رخ نمیدهد. در آنجا فرقی نمیکند مشهور باشی یا ناشناس قوانین را اجرا میکنند. من را 4 بار متوقف کردند و برایشان مهم نبود که بازیکن منچستریونایتد هستم.»
مشت به مارکینیوش
مهاجم پیشین کورینتیانس در آوریل سال ۲۰۰۵ هنگام تمرین تیمش با مارکینیوش درگیر شد. تنش تا حدی بالا گرفت که بازیکن آرژانتینی یک مشت به همتیمیاش زد. توز در دوران حضورش در برزیل هم با کارلوس آلبرتو مشکل داشت.
توجه همه به رونالدو
توز با کریستیانو رونالدو همبازی بود. این 2 مهاجم در منچستریونایتد حضور داشتند. در آنجا بازیکن آرژانتینی متوجه شد که رونالدو خیلی مراقب وضعیت جسمانیاش است چون میخواهد بهترین شرایط را در هر بازی داشته باشد: «ویژگی قابل توجهی که رونالدو دارد و من متوجهش شدم همانطور که مردم هم آن را میبینند، این است که این بازیکن تمام روز در حال تمرین کردن است. علاقه شدیدی به این کار دارد. اگر قرار بود ساعت ۹ صبح تمرین کنیم و شما ساعت 8 میرسیدید رونالدو آنجا بود. اگر ساعت 7:30 میرسیدید او آنجا بود. با خودم گفتم چه زمانی میتوانم پیش از او در باشگاه حضور داشته باشم؟ یک روز ساعت 6 صبح رسیدم و او آنجا بود. کمی خوابآلود بود اما آنجا حضور داشت!»
روحت شاد فرگوسن
توز در تابستان ۲۰۰۹ یونایتد را ترک و با منچسترسیتی قرارداد امضا کرد. او با سرالکس فرگوسن، اسطوره شیاطین سرخ رابطه خیلی خوبی نداشت: «فرگوسن تصور میکرد نخستوزیر انگلیس است. بحث کردن با او غیرممکن بود چون همیشه شکست میخورد. با نیمکت نشاندن من در فینال رم مرتکب اشتباه شد. آن تنها دیدار نهایی بود که یونایتد پس از حضور من در این تیم شکست خورد.» با این حال بدترین اتفاق در جشن قهرمانی سیتی برای فتح لیگ برتر رخ داد. در این مراسم مهاجم پیشین یونایتد در دستانش یک پلاکارد جنجالی داشت که رویش نوشته شده بود: «روحت شاد فرگی.» سپس توز همانند باشگاه سیتیزنها عذرخواهی کردند: «آن رفتار تنها به خاطر هیجان بالا بود و در واقع نمیخواستم بیاحترامی به فرگوسن کرده باشم. من او را همیشه تحسین میکنم چه به عنوان یک انسان چه به عنوان یک سرمربی.»
در حال بازی در یک زندان آسیب دید؟
هیچکس هرگز نفهمید چه اتفاقی رخ داده و توز هم آن را رد کرد اما احتمالا مهاجم آرژانتینی به دلیل حضور در یک مسابقه در زندان کوردوبا آسیب دیده بود. او در مارس ۲۰۱۸ برای ملاقات با برادرش به زندان رفت. خوان آلبرتو مارتینس معروف به بتو در اواخر سال ۲۰۱۰ به دلیل حمله به یک تانک به ۱۶ سال زندان محکوم شد. به نظر میرسد او این بازی را تدارک دیده بود که موجب آسیبدیدگی بازیکن بوکاجونیورز شد: «زمانی که برگشتم شروع کردند به گفتن اینکه من در زندان بودم. از موضوعاتی بود که خستهات میکند...»