سایت ESPN
ترجمه: سایه اصغری
در نظر گرفتن ریزهکاریها چه در فوتبال و چه در هر ورزش دیگری همیشه در کسب نتایج نهایی سرنوشتساز بوده است. از حذف سس گوجه فرنگی از رژیم غذایی تیم گرفته تا جنس لباس متفاوت برای هر بازیکن در سفرهای طولانی مدت. برای همین گاهی خیلی عجیب به نظر میرسد که باشگاههای بزرگ یک نکته مهمتر را از قلم میاندازند؛ خرید بازیکنان جدید قبل از شروع بازیهای پیشفصل. مربیان همیشه از اهمیت هماهنگی بازیکنان تازه وارد، چه به لحاظ تاکتیکی و چه به لحاظ اجتماعی با محیط جدیدشان حرف میزنند. با این حال باشگاههای زیادی درست در آخرین ساعات نقل و انتقالات تابستانی و در حالی که لیگ هفتههاست شروع شده، بازیکن جدید میخرند. تاثیر این شرایط گاهی کاملا قابل بررسی است. برگردیم به 11 ماه قبل و هفته چهارم لیگ برتر در فصل 16-2015، جایی که منچستریونایتد در زمین سوانسی 2- یک شکست خورد. در این بازی داوید دخهآ که هنوز وضعیت ماندن یا رفتنش به رئالمادرید مشخص نشده بود از سوی لویی فنگال کنار گذاشته شده بود و سرخیو رومرو درون دروازه قرار داشت؛ رومرویی که مقصر اصلی گل دوم سوانسی، توسط بافیتمی گومیس بود. در سوی دیگر هم آنتونی مارسیال نبود که با گلهایش یونایتد را نجات دهد چون هنوز بازیکن یونایتد نشده بود. هیچ راهی برای اینکه بگوییم اگر دخهآ و مارسیال در این بازی بودند چه نتیجهای رقم میخورد نیست. اما غیر منطقی نیست اگر فرض کنیم با این 2 بازیکن در ترکیب اصلی یونایتد شانس بیشتری برای نباختن یا حتی بردن داشت. بحث سر همین جزییات ریز است؛ جایی که قطعا ترجیح میدهید دخهآ درون دروازه تیمتان باشد. اگر یونایتد این بازی را مساوی میکرد چه تفاوتی در سرنوشت فصلش داشت؟ یک امتیاز بیشتر معنیاش چهارم شدن و شانس حضور در چمپیونزلیگ بود. از نظر مالی هم تفاوت 1.2 میلیون پوند اضافه برای یک رده بالاتر در لیگ به علاوه 25 تا 60 میلیون پوند، بسته به اینکه تا چه مرحلهای از چمپیونزلیگ پیش بروند، بود. به علاوه اگر یونایتد امسال هم موفق نشود سهمیه چمپیونزلیگ را کسب کند 30 درصد از قرارداد فصلی 75 میلیون پوندیاش با آدیداس کسر خواهد شد، یعنی 22.5 میلیون پوند ضرر. در نهایت اینکه چهارم شدن یونایتد شاید به معنای باقی ماندن فن گال در جایگاهش بود. قصد ما فقط انتقاد از یونایتد نیست. باشگاههای زیادی هستند که البته به دلایل مختلف چنین وضعیتی دارند. مثلا یک بازیکن اصلی در آستانه شروع فصل مصدوم میشود و نیازی فوری به پیدا کردن جانشین برایش به وجود میآید. یا 2 باشگاه در جدال روی رقم نهایی گیر میکنند و باشگاه فروشنده تا وقتی برای بازیکنش جانشین پیدا نکند حاضر به امضای قرارداد نهایی نیست. یا اینکه خود باشگاه دیگر که قرار است بازیکن جانشین را به این باشگاه فروشنده بفروشد وضعیتی مشابه دارد و این باعث ایجاد دومینیویی میشود که گاهی تا لحظه آخر حل نمیشود. اما وقتی بحث سر بازیکنان اصلی است، عجیب است که این همه ترانسفر به روز و ساعات آخر کشیده میشود. مثلا منچسترسیتی فصل پیش کوین دی بروین را با مبلغ 62.5 میلیون پوند در 30 اوت خرید و یوونتوس هرنانس را حتی یک روز دیرتر. هر کدام از این 2 ترانسفر دلایل خاص خودشان را داشتند. حالا با نگاهی به شیوه کاری آقای خاص در زمینه جذب بازیکنان مورد نیاز متوجه میشویم که خریدهای زودتر از موعد او تصادفی نیست. زلاتان ایبراهیموویچ، هنریک میختاریان و اریک بیلی همه قبل از نیمه ژوئیه به تیم پیوستند و درست است که داستان انتقال پل پوگبا هنوز ادامه دارد اما این اتفاق عجیبی نیست چون ما داریم درباره گرانقیمتترین ترانسفر تاریخ فوتبال حرف میزنیم. تازه در ابتدای ماه اوت قرار داریم و حتی اگر مورینیو قصد خرید یک مدافع دیگر را هم داشته باشد، تا نیمه ماه این موضوع هم انجام خواهد شد. رویکرد خوزه به نقل و انتقالات تابستانی همیشه همین بوده است. در یک دهه گذشته، همیشه اهداف اصلی در ابتدای باز شدن پنجره به تیمهای او پیوستهاند و تنها بازیکنانی که بعد از شروع فصل به تیمهایش اضافه شدهاند ساموئل اتوئو (29 اوت 2013)، پدرو (20 اوت 2015) و وسلی اسنایدر (27 اوت 2009) بودهاند. در این 3 مورد هم باید به خاطر داشته باشیم که اتوئو و پدرو هیچ کدام به عنوان گزینه اول برای قرار گرفتن در ترکیب اصلی راهی چلسی نشدند و برای خرید اسنایدر هم مورینیو زمان زیادی لازم داشت تا باشگاه را مجاب به پرداخت مبلغی که رئالمادرید میخواست کند، که البته نتیجهاش هم شد فتح سهگانه توسط اینتر. لازم نیست نابغه باشید تا درک کنید وقتی تیمی به خصوص یک تیم بزرگ، در ساعات پایانی پنجره تابستانی دست به خرید میزند، مشکل دارد. 2 روز آخر نقل و انتقالات 2011 را به یاد بیاورید، مقطعی که آرسنال پر مرتهساکر، میکل آرتتا، آندره سانتوس و پارک چو یانگ را خرید. نه اینکه اینها بازیکنان بدی باشند اما ورود یکبارهشان به باشگاه فرصت کمی برای هماهنگ شدن به آنها داد. اینکه آرسنال در اواخر اکتبر تا رده پانزدهم هم سقوط کرده بود نشان از وضعیت بحرانی تیم داشت. به هر حال قابل درک است که چرا بعضی باشگاهها برای پرداخت پول کمتر، یا با قرار گرفتن در وضعیتی که از کنترل خودشان خارج است، این ترانسفرها را تا روزهای آخر کامل نمیکنند. اما حسی میگوید که انگار بعضی باشگاهها کلا اعتقادی به فواید انجام زودهنگام نقل و انتقالات تابستانی ندارند؛ رویکردی که شاید گرانتر در بیاید اما ارزشش را دارد؛ کاری که آقای خاص ارزش آن را درک کرده است.