برای استاد سوئیسی تنیس دنیا؛

سن و سال تنها یک عدد است

نوید خرم خورشید
خبرنگار

سپتامبر ۲۰۰۳ بود که اشک شوق مرد امریکایی در ورزشگاه برگزاری مسابقات اوپن استرالیا همه ورزشگاه را بلند کرد تا ایستاده مردی را تشویق کنند که توانسته بود در ۳۳ سالگی مرد شماره یک تنیس دنیا شود. آندره آغاسی تا همین چند شب پیش صاحب رکوردی بود که حتی کسانی که یک‌بار از تلویزیون تنیس دیده بودند او را بابت داشتن چنین رکوردی ستایش می‌کردند. آندره آغاسی مسن‌ترین مردی بود که توانسته بود شماره یک دنیای تنیس شود؛ مردی که به قول خودش ریختن موهایش هم انگیزه‌اش را برای رسیدن به صدر کم نمی‌کرد. ۸ آگوست ۱۹۸۱ اما مردی در بازل سوئیس متولد شد که قرار بود سال‌ها پس از اتفاق ملبورن که آغاسی را در تاریخ تنیس جاودانه کرد، با هر قهرمانی اشک بریزد و با هر ضربه‌ای که به توپ می‌زند در چشم همه تماشاچیان زل بزند و بگوید: «سن، برای من یک عدد بی‌معناست.» بامداد روز گذشته استاد سوئیسی تنیس در جهان با غلبه بر رابین هاسه در تورنمنت روتردام پس از ۵ سال و ۱۰۶ روز دوباره به صدر رنکینگ تنیس مردان بازگشت. فدرر ۵ سال صدرنشینی نواک جوکوویچ، اندی ماری و رافائل نادال را دید و همانطور که فرزندش قول داده بود در ۳۶ سالگی صدر رنکینگ را از ماتادور (نادال) پس گرفت تا در تاریخ تنیس جای آغاسی را به عنوان مسن‌ترین فردی که موفق به رسیدن به صدر رنکینگ شده است، را بگیرد. راجر فدرر که طی ۱۴ سال اخیر مجموعا ۳۰۲ هفته به صدر رنکینگ تنیس در دنیا تکیه زده بود هنوز هم فرصت دارد که این رکورد بی‌نظیر خودش را افزایش دهد و علاوه بر فرصت هنوز نیروی جوانی و میل به پیروزی در این مرد سوئیسی دیده می‌شود. استاد سوئیسی پس از رسیدن دوباره به صدر، درحالی که بغض کرده بود به خبرنگاری که او هم با بغض فدرر بغض کرده بود، گفت: «به نظرم رسیدن به صدر جدول اگر مهمترین دستاورد نباشد، یکی از مهمترین‌ها در ورزش ماست. در ابتدای دوران ورزشی، به دلیل این‌که بسیار خوب بازی می‌کنید، ناگهان خود را در جایگاه نخست می‌بینید. بعدها می‌جنگید که آن را (صدر جدول) از کسی که لیاقتش را داشته، پس بگیرید. زمانی که سن‌تان بالاتر می‌رود می‌فهمید که باید تلاش‌تان را دوچندان کنید تا به آن برسید. بنابراین دستیابی به این موفقیت بزرگ در ۳۶ سالگی یا تقریبا در ۳۷ سالگی احتمالا بیشترین ارزش را در دوران ورزشی‌ام داشته است. این رویایی است که به حقیقت پیوسته و نمی‌توانم آن را باور کنم.»