در یک شب تابستانی سال 2006 بود که آندرس اینیستا روی نیمکت تیم ملی اسپانیا نشست. اسپانیا در خانه ایرلندشمالی بازی داشت و تیم میزبان با هتتریک دیوید هیلی اسپانیا را شکست داد. پس از آن شب، منتقدان گفتند که لوییس آراگونس، مربی تیم باید اخراج شود. اما تنها 2 سال بعد بود که اسپانیا با آراگونس و با درخشش اینیستا اولین جام معتبر خود پس از 44 سال را کسب کرد و با پیروزی مقابل آلمان در فینال یورو 2008 قهرمان شد. چند شب پس از باخت مقابل ایرلندشمالی بود که اسپانیا در خانه سوئد دیدار مهمی داشت، آنها باز هم باختند. در آن هنگام تنها کارلس پویول و ژاوی هرناندس از بارسلونا در ترکیب حضور داشتند. اما چند سال بعد فوتبال اسپانیا و فوتبال دنیا تحولی بنیادین را بر پایه آنچه در نوکمپ اتفاق میافتاد تجربه کردند. پیشتازان این تحول اینیستا و دوستش ژاوی بودند. اسپانیا چند ماه پس از شکست در خانه سوئد توانست به رکورد 35 بازی بدون شکست برسد. لقب اسپانیا «خشم سرخ» بود ولی تیمی که آراگونس ساخت، دیگر به چنین لقبی نیاز نداشت. داوید ویا که جانشین رائول شده بود بازیکن غولپیکری نبود، اینیستا هم همینطور. ژاوی هم بازیکنی نبود که در میانه میدان به صورت فیزیکی بجنگد. مارکوس سنا هافبک دفاعی تیم بود هرچند که قامت تنومندی نداشت. بازیکنان اسپانیا فیزیکی و تنومند نبودند اما مهارت خارقالعادهای در گردش توپ داشتند. این اسپانیای جدید بود، با مربی که تیمش را متکی به بارسلونا ساخته بود. برای اینیستا طول کشید که به همه دنیا نشان دهد چه بازیکن بزرگی است. پس از یورو 2008 نوبت به آن گل مشهور و جنجالی او در استمفوردبریج و در بازی بارسلونا مقابل چلسی رسید که باعث شد بارسا به فینال لیگ قهرمانان برسد و اولین تیم تاریخ شود که ششگانه را فتح میکند. اینیستا بازیکنی شده بود که هم خودش عالی بود و هم باعث میشد بازیکنان اطرافش عالی کار کنند. ژاوی ضرباهنگ بازی را تنظیم میکرد و اینیستا با پاسهایش، یکودوهایش و پاسهای عمقیاش روی بازی اثر میگذاشت. او با 4 قهرمانی در لیگ قهرمانان، 2 بار فتح جام ملتهای اروپا، زدن گل قهرمانی اسپانیا در جام جهانی و افتخارات متعدد دیگر به آن جایگاهی که شایستهاش بود رسید. حالا اینیستا در آخرین جام جهانیاش بازی خواهد کرد. اینیستا میخواهد برای آخرین بار در تیم ملی اثرگذار باشد. در سالهای اخیر اسپانیاییها در کنار گذاشتن بازیکنان مسن و آوردن بازیکنان جوانتر تردیدی نداشتهاند. اینیستا به خوبی از این موضوع آگاه است. او خودش زمانی جانشین بازیکنان مسنتر تیم شد. حالا مانند پویول و ژاوی او هم به آخر خط رسیده است.