قاسم کارخانه: حرف و حدیث مردم کار را برایم سخت میکند
تعداد بازدید : 59
کارخانه: اهل پارتی بازی نیستم!
نویسنده : سارا اصلانی
نفر اول تیم بانک سرمایه هنر خود در کسوت سرمربیگری یک تیم پرمهره را مدیریت کردن ستارهها و حفظ آنها در شرایط ایدهآل میداند. مصطفی کارخانه مرد کارنامهدار والیبال ایران درحالی شاگردانش را شایسته صدرنشینی در لیگ 95 میخواند که معتقد است تاکنون تنها20درصد راه تیم در لیگ طی شده و به واقع کار اصلی او و تیمش از مرحله پلیآف آغاز خواهد شد. او که امسال نیز قاسم کارخانه را به عنوان بازیکن در اختیار دارد، در مصاحبه با خراسان تاکید میکند والیبال پسرش از زمان بازی درکنار ستارههای بزرگ ایران رشد و پیشرفت قابل ملاحظهای داشته. آقا مصطفی با اشاره به این که اهل پارتیبازی نیست، جدایی قاسم از تیمش را یک دغدغه فکری برای خودش میداند و میگوید: «میوه رسیده زندگیام را به دیگران نخواهم داد!» قاسم اما روند رو به رشدش را ناشی از اعتماد پدر به پسر توصیف میکند و جالب است که او هم قصد جدایی از پدر در لیگ را ندارد؛ حتی با وجود دریافت پیشنهادهای مالی وسوسهکننده. او که تاکید دارد تحت هر شرایطی پدرش را انتخاب خواهد کرد، میگوید: «بازی در تیم مصطفی کارخانه آرزوی هر بازیکنی است.» مصطفی کارخانه سرمربی بانکیها طی این مصاحبه انتقادی هم به نحوه اداره لیگ 95 دارد و میگوید مماشات زیاد، اعتبار فدراسیون والیبال ایران را زیرسوال خواهد برد. کارخانه توقع قهرمانی از والیبال ایران در جهان و المپیک را یک ایراد بزرگ میخواند و معتقد است در پروسه انتخاب سرمربی آینده تیم ملی اصلا نباید عجله کرد.
هفته هفدهم لیگ بود که بانک سرمایه صدر جدول را از پیکان پس گرفت. حفظ صدرنشینی برای تیم شما تا چه اندازه مهم است؟
ما تلاش میکنیم در رتبه اول و دوم جدول ردهبندی باقی بمانیم. ضمن اینکه صدرنشین ماندن برایمان اهمیت دارد، چراکه فکر میکنم ایستادن در صدر جدول ردهبندی حق تیم بانک سرمایه است. ما با شایستگی 12هفته متوالی در صدر جدول بودیم و تنها 2، 3 هفته صدرنشینی را از دست دادیم اما بالاخره جایگاهمان را پس گرفتیم و از این بابت خوشحالیم. از طرفی تیم پیکان(تیم دوم جدولردهبندی) تیم بسیار قدرتمند و خوبی است. اما امسال شرایط بانک سرمایه به گونهای بوده که بیشتر از پیکان در صدر قرار داشته. در کل تیم ما شرایط خوبی دارد و رتبههای اول و دوم جدول در اختیار بانک سرمایه و پیکان قرار دارد. استراتژی تیم ما این است که تا آخر لیگ شرایطمان را حفظ کنیم. چون وقتی بازیها به مرحله پلیآف برسد در صورت نیاز به انجام بازی سوم، تیمی که در رتبه بالاتر قرار دارد میتواند 2 بار از شرایط میزبانی استفاده کند. لذا حفظ جایگاهمان در جدول ردهبندی اهمیت دارد.
تا این مرحله از لیگ به اهداف مدنظرتان رسیدهاید؟
ببینید، ما در پلیآف کار بسیار سختی در پیش داریم. بنابراین لازم است تمام بازیکنانم را در جریان بازیهای قبل از پلیآف به بازی بگیرم تا در صورت نیاز در مرحله پلیآف برای تیم بازی کنند، اعتماد به نفس لازم برای انجام این کار را پیدا کرده و جواب اعتماد مرا بدهند. اینها هدفگذاریهای من در لیگ 95 هستند. ترسی هم از بازی گرفتن از همه بازیکنانم ندارم و تاکنون هم این کار را انجام دادهام. تا اینجای لیگ هم از عملکرد تیمی بازیکنانم راضی هستم. اگرچه سطح فنی لیگ امسال بسیار بالاتر از سالهای گذشته است ولی بچههای ما هرموقع خواستهاند به اهدافشان رسیدهاند. درست است که تیم بانک سرمایه 6،5 بازیکن ملیپوش در اختیار دارد ولی نحوه امتیازدهی در والیبال بهگونهای است که اختلاف امتیازی تیمها با یکدیگر 2، 3 امتیاز است. ضمن اینکه دیگر تیمها هم بازیکنان ملیپوش در اختیار دارند و درکل والیبال ما به حدی رشد کرده که حتی بازیکنان جوان تیمی مثل کاله در مقابل ما بازی بسیار خوبی انجام دادهاند. امسال ما یا اول بودیم یا دوم. البته بیشتر اول بودیم، بنابراین با توجه به سختیهای کار و با اینکه همه تیمها مقابل ما با انگیزه بازی میکنند، تا اینجای لیگ از عملکرد تیمم راضی هستم.
شما تیم پرستارهای در لیگ والیبال دارید. فکر میکنید برای اداره کردن چنین تیمی بیشتر باید در نقش یک مدیر ظاهر شوید، یا نه به لحاظ فنی باید در سطح بالایی عمل کنید؟
برای کنترل چنین بازیکنانی که هر کدام خود یک ستاره هستند، به نظر من مدیریت در اولویت اول قرار میگیرد. هنر ما باید این باشد که بازیکنان ستاره را در شرایط ایدهآل قرار دهیم. به عنوان مثال همه آنچه که محمد موسوی بهعنوان یک بازیکن 29ساله باید در والیبال بداند را همه مربیان به او آموختهاند و من هم یک گوشه از این کار بودهام. پس من فقط باید چنین بازیکنی را مدیریت کرده و او را در شرایط نرمال نگه دارم. موسوی، محمودی، غلامی، عبادیپور، مهدوی، ظریف و... همه ستارهاند، پس هنر من به عنوان سرمربی باید این باشد که این ستارهها را با تکنیک، تاکتیک و مهارتی که دارند در شرایط خوب حفظ کنم. به نظر من اداره کردن یک تیم بزرگ بسیار سختتر از اداره کردن یک تیم کوچک است. اما خداراشکر خداوند به من روحیه و توان اداره کردن چنین تیمی را داده و بچهها هم مرا قبول دارند. این مسئله کمک زیادی به تیم و باشگاه میکند. بنابراین من به جرات میگویم که درحال سپری کردن یکی از بهترین دورانهای مربیگریام هستم. بازیکنان کمحاشیهای دارم که با تمام وجود برای تیم بازی میکنند و تیمشان را دوست دارند. این مسئله بسیار برایم مهم است. خداوند تا اینجای کار به ما کمک کرده و امیدوارم از این به بعد هم مورد لطفش قرار بگیریم. هرچند معتقدم درحال حاضر هنوز 20 درصد از راهمان را هم نرفتهایم. کار ما از پلیآف شروع خواهد شد. تاکنون هر بردی که داشتهایم، دستگرمی بوده. امیدوارم در پلیآف به نتیجه برسیم. درست است که ما درحال حاضر صددرصد به مرحله پلیآف رسیدهایم ولی دوست داریم در این مرحله در جایگاه بالایی قرار بگیریم و اول شویم. چون هدفمان این است که با قرار گرفتن در رتبه اول لیگ برتر ایران، انشاا... در رقابتهای باشگاههای جهان حاضر شویم. امیدوارم بعد از آن هم تیم ما قهرمان آسیا شود. در این صورت شرایط بسیار بهتری پیدا خواهیم کرد.
شما سرمربی تیمی هستید که قاسم کارخانه به عنوان پسرتان در این تیم توپ میزند. رابطه پدر و فرزندی کار را برای شما سخت نمیکند؟
ابتدا این را بگویم که کار کردن در تیمی که فرزندت در آن حضور دارد، لذت خاص خودش را دارد. البته طی این یکی، 2 سال قاسم خیلی دوست داشت به تیم دیگری برود. خواهان زیادی هم در تیمهای دیگر داشت اما من با این موضوع مخالفت کردم. حتی مسئولان تیمهای دیگر چندین بار به من گفتند پسرت را به تیم ما بده ولی من این کار را نکردم.
چرا با رفتن پسرتان به تیمهای دیگر مخالف هستید؟
اگر در آن مقطع پسرم درکنارم نبود، یک دغدغه و نگرانی خاصی پیدا میکردم ولی این را بگویم که اگر پسرم در تیم من بازی میکند به خاطر شایستگی و لیاقت خودش است. اینطور نیست که چون بچه من بوده، برایش پارتیبازی کردهام. اصلا چنین چیزی نیست. جالب است که خیلیها به من میگویند پسرت شایستگی آن را دارد که بیشتر به او بازی بدهی، پس چرا کم از او استفاده میکنی. اما من معتقد به یک منطقی هستم و میگویم باید میوه برسد تا آدم بتواند آن را بخورد. میوه نارس و کال را نمیتوان خورد. در حال حاضر قاسم با داشتن 23 سال سن تبدیل به یک میوه رسیده شده. او به جایی رسیده که اگر سال آینده تیم دیگری خواهان او باشد، من میتوانم تصمیمات بهتری درباره او بگیرم. تا الان حس میکردم نمیتوانم تصمیم به جدایی قاسم از خودم بگیرم و برای این حس 2 دلیل داشتم؛ اول دغدغههای خودم و دوم اینکه وقتی پسر من درکنار بازیکنانی چون شهرام محمودی، سید(محمد موسوی) یا عادل بازی کند، مهارتش بالا میرود. پس بازی درکنار چنین بازیکنانی به نفع اوست. طی 2 سالی هم که او درکنار این بازیکنان بزرگ بوده، پیشرفت زیادی کرده و مهارتش بسیار بالا رفته است. البته شاید خودش متوجه این موضوع نشود ولی منی که کنار پسرم بودهام و با مربیگری زندگی میکنم و با بازیکنان بزرگ کار کردهام، متوجه میشوم که پسرم چقدر رشد و پیشرفت داشته است.
اشاره کردید درحال حاضر قاسم کارخانه به جایی رسیده که تصمیمگیری درخصوص او برای شما در سالهای آتی راحتتر شده. یعنی اگر سال آینده پیشنهاد داشته باشد او را به تیمهای دیگر خواهید داد؟
نخیر. من زحمت او را کشیدهام و حالا دیگر آن میوه نارس، رسیده است. حالا که نباید میوه رسیده را به شخص دیگری بدهم که بخورد!
پس باید منتظر باشیم در سالهای آتی آقا قاسم تبدیل به یکی از بازیکنان فیکس در تیم پدرش شود؟
انشاا...، البته در سالهای آتی دیگر پسرم از رده امیدها خارج شده و به رده بزرگسالان منتقل میشود. باید خودش هم بیشتر تلاش کند. اما این را هم بگویم که من همیشه نظم و انضباط را سرلوحه کارم قرار دادهام و آنجایی که پای نظم و انضباط وسط باشد، بچه من با دیگران فرقی برایم ندارد و اگر قاسم بخواهد تخطی کند مثل دیگران با او برخورد خواهم کرد.
تا به حال او را در قالب بازیکن بانک سرمایه تنبیه کردهاید؟
نخیر. البته تنبیههای من جمعی است و زیاد علاقهای به تنبیه انفرادی ندارم. اگرچه عملکرد بازیکنانم به حدی خوب بوده که هنوز به تنبیه نرسیدهاند و همواره مورد تشویق قرار گرفتهاند و چقدر خوب است که انسان مورد تشویق قرار بگیرد تا بخواهد تنبیه شود. بنابراین من همواره آنها را تشویق کردهام. تا به حال کسی را تنبیه نکردهام.
واکنش پسر کارخانه به اظهارات پدرش هم در نوع خود جالب است:
به عنوان یک فرزند، بازی کردن در تیمی که پدرتان سرمربی آن است، برایتان سخت نیست؟ با توجه به رودربایستیهای معمول بین فرزندان با پدر و مادر، آیا بازی زیرنظر پدر اعتماد به نفس شما را پایین نمیآورد؟
واقعا برای من بازی در تیم پدرم بسیار سخت است. از طرفی حرف مردم هم بیتاثیر نیست. مردم میگویند سرمربی تیم، پدر قاسم است و برای او پارتیبازی میکند. این حرف و حدیثها کار را برایم سخت میکند. البته بازی در چنین تیمی باعث پیشرفت من میشود. بنابراین باید بهخاطر حرف مردم هم که شده تلاشم را بیشتر کنم تا بتوانم پاسخگوی اعتماد پدرم باشم.
با این شرایط چرا قبول کردید در تیم پدرتان بازی کنید؟
بالاخره بازی کردن در تیمی مثل بانک سرمایه با داشتن بازیکنان بزرگ و ستاره و البته داشتن سرمربی به نام مصطفی کارخانه، آرزوی هر بازیکنی است. به همینخاطر تمام تلاشم را به کار میگیرم.
با توجه به اینکه مصطفی کارخانه رزومه قوی در والیبال ایران دارد، این انتظار از پسرش میرفت که تبدیل به یکی از نفرات فیکس تیم ملی کشورمان شود. هرچند شما سابقه دعوت به تیم ملی ب را در کارنامه دارید اما فکر میکنید چرا تاکنون موفق نشدهاید جایگاه ثابتی در تیم ملی داشته باشید؟
یکی از دلایل آن این است که من هنوز سن و سال کمی دارم. به زودی از رده سنی امید خارج میشوم و سال آینده تازهوارد رده بزرگسالان خواهم شد. از طرفی سلیقه مربیانی که تاکنون در راس تیم ملی والیبال ایران حضور داشتهاند هم در انتخاب بازیکنان بیتاثیر نیست. شاید هم من تا به حال نتوانستهام آنطور که باید و شاید عمل کرده و نظر مربیان را جلب کنم ولی تمام تلاشم را میکنم تا سال آینده وارد تیم ملی بزرگسالان شوم.
نقش مصطفی کارخانه در رشد والیبالتان را چطور ارزیابی میکنید؟
مصطفی کارخانه نقش پررنگ و صددرصدی در رشد و پیشرفت والیبال من داشته. بیشترین زمان حضورم در لیگ برتر والیبال را درکنار پدرم سپری کردهام. شاید تنها یکی، 2 سال از او جدا بودهام. پدرم کمکهای زیادی در زمینه والیبال به من داشته و همواره به من اعتماد کرده. من هم امیدوارم روزی برسد که بتوانم پاسخ زحماتش را به بهترین شکل ممکن بدهم.
اگر سال آینده پیشنهاد مالی بسیار خوبی از تیمی به جز تیم پدرتان دریافت کنید، پیشنهاد مالی را در نظر میگیرید یا ترجیح میدهید در تیم پدرتان بمانید؟
درحال حاضر زود است که بخواهم در این مورد صحبت کنم ولی پاسخ این سوال روشن است. قطعا بازی در تیمی را انتخاب خواهم کرد که پدرم سرمربی آن باشد.
چرا؟
به خاطر زحماتی که تاکنون برایم کشیده، صددرصد پدرم را انتخاب میکنم. چون پول همیشه هست، اما من باید پاسخگوی زحمات پدرم باشم.
اما درحال حاضر ورزش ایران بسیار مادی شده و بازیکنان با توجه به کوتاه بودن عمر قهرمانیشان بیشتر مسائل مالی را اولویت قرار میدهند...
خب بقیه بازیکنان ایرانی که با پدرشان در لیگ کار نمیکنند(میخندد). پس با این حساب انتخاب من قطعا پدرم است نه هیچ چیز دیگر.
نظر مصطفی کارخانه در خصوص حرفهای قاسم هم در نوع خود شنیدنی است
آقای کارخانه برداشت شما از حرفهای پسرتان چیست؟
پسرم واقعیت را گفت. من هم حاضر نیستم تحت هیچ شرایطی او را رها کنم. من به سختی این بچه را بزرگ کردم و به سختی او را تا به اینجا رساندهام. از طرفی میدانم پسرم قابلیتهای بالایی دارد. خدا شاهد است او سال گذشته هم توانایی این را داشت که در قالب یک بازیکن فیکس برای تیم من بازی کند ولی من باز نگاه میکردم و میدیدم 2 بازیکن باتجربهتر از او در تیم دارم؛ فرهاد نظریافشار و علی مباشری که خیلی هم در قهرمانی ما نقش داشتند. اما من هیچوقت پارتیبازی نکردم، بنابراین پیش خدای خودم و وجدانم راحتم. من همیشه آخرین نفر از بچه خودم در بازی استفاده کردهام و اگر آدم فرصتطلبی بودم از ابتدا پسرم را بازی میدادم. ولی هیچوقت این کار را نکردم چون در چنین وادیهایی نیستم. پسرم خیلی برایم عزیز است ولی آبرویم بیش از هرچیز برایم ارزش دارد. من سعی کردم در جامعه با اخلاق زندگی کنم. هیچوقت خود را ارزان نفروختهام. مگر کسانی که مرا به عنوان بهترین مربی اخلاق ورزش کشور انتخاب کردند، پسرخاله من بودند؟ خداراشکر که چنین عزتی به من داد. من باید الگوی پسرم باشم و پسرم هم باید مثل من باشد. اگر بخواهد راهی به جز این برود من خودم مقابل او میایستم.
بهعنوان یک مربی باتجربه برداشت شما از بینظمیهای لیگ برتر 95 چیست؟ درست در سالی که فدراسیون تصمیم میگیرد برخورد قاطعی با این بینظمیها داشته باشد، به یکباره با پا درمیانی واسطهها قانون کنار میرود و روابط جای ضوابط را میگیرد...
درحال حاضر والیبال ایران تا جایی رشد کرده که سطح انتظارات از فدراسیون ایران بالا رفته. از طرفی شرایط لیگ امسال به گونهای پیش رفته که داورزنی به عنوان رئیس فدراسیون والیبال از دوطرف بر سر یک دوراهی قرار گرفته است. یک موقع هست که تنها برای یک تیم مشکل مالی پیش میآید و در چنین شرایطی به راحتی میتوان برای آن تیم تصمیمگیری کرد ولی درحال حاضر 6، 7 تیم در لیگ مشکل مالی دارند. بنابراین فدراسیون نمیتواند تمام این تیمها را از لیگ کنار بگذارد. هرچند من هم معتقدم خیلی جاها متاسفانه پای ارتباطات وسط کشیده میشود و از جایگاه بالاتری با رئیس فدراسیون تماس گرفته میشود که تا حدودی کار را برای فدراسیون سخت میکند. در چنین شرایطی تصمیمگیری واقعا سخت خواهد شد. باید در جایگاه رئیس فدراسیون قرار داشته باشی تا وقتی مثلا یک نماینده مجلس، یا یک نفر از نهاد ریاستمجهوری و یا از جاهای دیگر با شما تماس میگیرند، بتوانی قضاوت و تصمیمگیری کنی. این مسائل کار را سخت میکند. پس من میگویم باید در جایگاه یک فرد قرار بگیری تا بتوانی نظر بدهی. بیرون گود نشستن و قضاوت کردن کاری ندارد. البته من معتقدم قاطعانه و درست تصمیم گرفتن همواره مورد تایید همه است. اما اگر بخواهی متزلزل باشی و درست تصمیمگیری نکنی، بازنده هستی. یکبار برای همیشه باید جلوی برخی کارها را گرفت. دیگر مماشات کافی است. مماشات زیادی اعتبار فدراسیون والیبال ایران را زیرسوال میبرد. این درحالی است که ما فدراسیون نمونهای داریم ولی درمورد لیگ تا حدودی متزلزل است. لذا باید خوب تصمیم گرفت. دندان لق را یک جا باید کند. یک جا باید جلوی بینظمی ایستاد؛ حال آن فرد بینظم هرکسی که میخواهد باشد.
چرا درخصوص تیمهای پرهزینه حرفو حدیث زیاد است اما هیچکس نمیگوید فلان تیم که بدون پشتوانه مالی مناسب وارد لیگ شده، نظم لیگ را برهم زده است؟
درست میگویید. مثلا به تیم ما انگ میزنند که چرا بانک سرمایه تا این حد در لیگ هزینه کرده. کسی نیست به اینها بگوید آقا این موضوع به تو چه مربوط است؟ تو نگران خودت باش که پول نداری بدهی! اگر پول نداری تیم نده و راه را برای یک فرد، بنگاه اقتصادی یا موسسه دیگر باز بگذار. چرا وقتی توان تیمداری نداری وارد لیگ میشوی؟ خدا شاهد است که دلم برای بازیکنان تیمهای بدهکار میسوزد. بازیکن با یک امیدی وارد تیم میشود. این درحالی است که از پول خبری نیست، آینده والیبال بازیکن در خطر است. یک بازیکن حرفهای که صبح و بعدازظهر تمرین میکند که منبع درآمد دیگری ندارد و عملا هم نمیتواند کار دیگری انجام دهد. این است که به نظر من فدراسیون باید یک تصمیم قاطع درخصوص لیگ بگیرد. چون 2، 3 سالی است که شاهد وجود چنین وضعیتی در لیگ ایران هستیم. همه از این شرایط ناراحت هستند. این درحالی است که سالانه50 الی60 میلیارد برای تیمهای حاضر در لیگ هزینه میشود. فدراسیون ایران در همه بخشها نمره قبولی گرفته ولی در بخش برگزاری مسابقات اصلا نمره قبولی نداریم. باید فکر اساسی در اینخصوص شود. البته بازهم بگویم که فدراسیون از برخی جاها تحت فشار است.
به نظر شما لیگ ایران دچار مشکلات ساختاری هم هست؟
نخیر. به نظر من عوامل خارجی در این بینظمیها دخیل هستند. همانطور که گفتم فدراسیون ما یک فدراسیون نمونه است.
اما این عقیده وجود دارد که علیرغم رشد تیم ملی، والیبال ایران به لحاظ ساختاری رشدی نداشته است. نظر شما چیست؟
معتقدم به لحاظ ساختاری هم در لیگ رشد داشتهایم. کما اینکه شاهد هستیم بازیهای لیگ ما بسیار نزدیک و جذاب است. اما باید مدیریتمان را قویتر کنیم. حذف کردن یک تیم زیبنده لیگ ما نیست. چه ایرادی دارد که کیفیت را بالا ببرند و از کمیت کم کنند. اصلا لیگ با 8 تیم برگزار شود؛ چه ایرادی دارد؟ تیمهای ضعیف هم به لیگ دسته یک بروند. بهتر است از حضور تیمهای دردسرساز و بیپول در لیگ برتر پرهیز شود.
از تیم ملی هم صحبت کنید. بعد از رفتن ولاسکو نیمکت تیم ملی والیبال متزلزل بوده و مربیان متعددی آمدند و بعد از چیزی حدود 2 سال برکنار شدهاند.
به نظر من مشکل این است که ورزش ما یک ورزش نتیجهگراست. وگرنه مربیانی که تاکنون به ایران آمدهاند مربیان بدی نبودهاند. هرچند ولاسکو سرآمد همه آنها بود. اما مگر ما انتظار داریم که قهرمان جهان شویم؟ والیبال در المپیک یک مرحله بالاتر آمد. این درحالی است که تیمهای بزرگی مثل تیم ملی فرانسه که سطح والیبالشان بسیار بالاتر از ماست، اصلا در زمره 8 تیم برتر قرار نگرفتند ولی ما جزو 8 تیم برتر قرار گرفتیم. واقعا انتظار داریم که قهرمان المپیک شویم؟ این سطح از توقع یک ایراد بزرگ است. از طرفی سیستم نتیجهگرایی ورزش ما فشار زیادی روی تیمها میآورد. به این صورت که وزارت ورزش روی فدراسیون فشار میآورد، فدراسیون روی مربی، مربی روی بازیکن و... پس همواره یک استرس وجود دارد. بنابراین باید ببینیم که ما به دنبال چه هستیم. باید هدفگذاری کنیم. به مربیانمان یک برنامه 4 ساله بدهیم و بگوییم در هر تورنمنتی به دنبال چه نتیجهای هستیم. این را هم در نظر داشته باشیم که نباید همیشه نظر خودمان را به دیگران تحمیل کنیم. مربیانی که قصد مربیگری در ایران را دارند افراد بزرگی هستند. این درحالی است که هیچ مربیای نمیگوید من والیبال ایران را روی سکو میبرم. این ریسک بزرگی برای یک مربی است و شاید درصورت عدم موفقیت، کارنامه مربیگری این فرد برای همیشه از بین برود.
پروسه انتخاب سرمربی تیم ملی را چطور میبینید؟
کار تا حدودی سخت شده ولی بازهم نباید با عجله تصمیم گرفت. باید کسی را بیاوریم که رزومه قوی داشته و بتواند والیبال ما را دچار تحول کند. باید یک مربی تاثیرگذار و باتجربه بالا را بیاوریم. کواچ به دلیل بیتجربگی نتوانست در سختیها تیم را جمع کند. فکر میکنید چرا ولاسکو موفق بود؟ چون او میدانست در شرایط سخت چه کاری انجام دهد. مربی جوان نمیتواند شرایط سخت را کنترل کند چون میدانهای سخت را ندیده است.
یک واقعیت را درباره والیبال ایران بگویید. اینکه ما از والیبال ایران انتظار داشته باشیم تا 4 سال آینده در بین 4 تیم برتر المپیک قرار بگیرد، انتظار به جایی است که بخواهیم بر مبنای این انتظار برای سرمربی آینده خط و مشی تعیین کنیم؟
قرار گرفتن والیبال ایران در بین 4 تیم برتر المپیک2020 کار سختی است. ببینید، درحال حاضر میانگین سنی بازیکنان تیم ملی ما بالاست. تا 4 سال آینده یک تعداد از بازیکنان فعلی قطعا در تیم ملی حضور نخواهند داشت. به همین دلیل هیچ مربی تعهد نخواهد داد که والیبال ایران را در المپیک2020 بین 4 تیم یا روی سکو خواهد برد. این کار سختی است.